Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار جماران، محسن آرمین در مجمع عمومی جبهه اصلاحات گفت: اعیاد شعبانیه و پیشاپیش عید نیمه شعبان را که برای ما شیعیان نماد عدالت‌خواهی و عدالت جویی است به شما عزیزان تبریک عرض می‌کنم. اگر عدالت اعطای کل ذیحق حقه است و اگر انتخاب شدن و انتخاب کردن یک حق است نه آن گونه که متأسفانه امروز در رسانه‌های رسمی تبلیغ می‌شود یک وظیفه دینی وملاک دوزخی بودن و بهشتی بودن بندگان خدا، مصادف بودن نیمه شعبان با انتخابات پیش رو می تواند بسیار معنا دار باشد تاببینیم مدعیان اسلام شیعی تا چه اندازه به این کانونی‌ترین باور شیعی التزام دارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این ایام درمحافل سیاسی و رسانه‌های خبری سخن از حرکتی است که تحت عنوان روزنه گشایی از سوی برخی دوستان‌ ما انجام شده است

در جلسه‌ای که آقای جلایی پور پدر حضور داشتند بنده و آقای شکوری گفتیم برداشت ما این است که این اقدام نقطه آغاز حرکتی است که پایان آن انشعاب است. این برداشت البته به کام آقای جلایی پور پدر خوش نیامد. ایشان برآشفتند و بحثی داغ در آن جلسه درگرفت. بعداً آقای جلایی پور پسر طی فایل صوتی با خطاب آقای دکتر که احتمالاً مقصودشان آقای شکوری و بنده هستیم، انتقاد کردند که چرا گفته‌ایم این حرکت آغاز یک انشعاب است و ما و اکثریت جبهه اصلاحات را متهم به سانترالیسم اقتدارگرا و عدم احترام به آزادی بیان کرده گفته‌اند آن چه منتشر شده یک تحلیل است و  در باره مبانی تئوریک و علمی این تحلیل به مبالغه سخن گفته‌اند. و به جبهه اصلاحات توصیه کرده‌اند وجود دو فراکسیون اقلیت و اکثریت را به رسمیت بشناسد و گفته‌اند طی نامه‌ای به آقای خاتمی هم توصیه کرده‌اند که خوب است هر دو نگاه زیر چتر رهبری ایشان به رسمیت شناخته شود.

به رغم این که آن بحث در یک جلسه خصوصی در گرفته بود و اخلاقاً اگر پاسخ و نقدی هم بود باید به صورت خصوصی ارسال می‌شد، همزمان برای بسیاری از افراد فرستاده شد. بنده همچنان قصد پاسخ ندارم. تمایلی هم به ورود به این موضوع نداشتم چون فکر می‌کنم این انتخابات می‌گذرد و جامعه قضاوت خود را خواهد کرد. اما با توجه به بداخلاقی‌ها و سوء استفاده‌هایی که از این حرکت می‌شود و ممکن است واکنش‌های ناخواسته‌ای را از سوی برخی دوستان در پی داشته باشد تصمیم گرفتم نظر خود را با شما عزیزان در میان بگذارم

مسئله اصلی چیست؟

محافل رسانه‌ای وابسته به حاکمیت افراطی تلاش دارد القا کند اختلاف میان اقلیت و اکثریت در جبهه اصلاحات یک اختلاف بنیادین و تئوریک است. متأسفانه برخی از دوستان اقلیت و ژورنالیست‌های طرفدار ایشان نیز به نام اصلاحات به این این شائبه دامن می‌زنند. از کودتا در جبهه سخن می‌گویند. انتخاب هیئت رئیسه جدید را به کودتای درون سازمان مجاهدین خلق تشبیه می‌کنند. سامانه تصمیم گیری‌های درون جبهه را مصداق سانترالیسم اقتدارگرا می‌خوانند و ...

به گمان من اختلاف موجود اگر چه مهم اما اختلافی بنیادین نیست. هر دو طرف در این که صندوق رأی و نهاد انتخابات در کانون پروژه اصلاح طلبی قرار دارد مشترکند. هر دو طرف با براندازی مرزبندی دارند. هر دو طرف معتقدند هر تلاشی برای اصلاح و تحول نهایتاً باید به صندوق رأی منتهی شود واز صندوق رأی برآید.

پس اختلاف چیست. به نظر من اختلاف در تحلیل شرایط موجود و انتخابات پیش روست. به قول آقایان اختلاف یک اختلاف مصداقی است نه مفهومی. در مبانی اصلاح طلبی اختلاف نیست درمصداق و این که در قبال انتخابات پیش رو چه موضعی اتخاذ شود اختلاف نظر وجود دارد.

اختلاف حتی در تلاش برای روزنه گشایی نیست. چرا که اولاً  اصولاً اصلاح طلبان در طول سال‌های گذشته همین هدف را دنبال کرده‌اند. شرکت ما در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ و حمایت از کاندیدایی که اصلاح طلب نبود، شرکت ما درانتخابات مجلس ۹۴ که به خاطر نداشتن کاندیدای اختصاصی، برای پیدا کردن کاندیدا فراخوان عمومی دادیم تلاش برای روزنه گشایی بوده است. بنابراین در اصل این رویکرد اختلاف نظر نیست. اختلاف نظر در این است که آیا در انتخابات ۱۱ اسفند روزنه گشایی ممکن است یا ممتنع. دوستان اقلیت معتقدند در شرایط کنونی باید کنش‌گری مرزی کرد و دوستان اکثریت معتقدند شرکت در انتخابات ۱۱ اسفند نه کنش گری مرزی بلکه کنش‌گری بدون مرز است، زیرا فضا چنان بسته و جامعه چنان مستأصل، معترض و خشمگین است که شرکت درانتخابات به هیچ نتیجه‌ای که متضمن خیر عمومی باشد، ختم نمی‌شود.

دوستان موافق شرکت در انتخابات می‌گویند در شرایط فعلی باید میانه روی کرد و وسط باز بود و دوستان مخالف می‌گویند وسط بازی با  میانه روی فرق دارد. اعتدال و میانه روی امری نسبی و یک برساخته سیاسی و اجتماعی است. شرایط واقعاً موجود و افکار عموی که علی القاعده یکی از مهم‌ترین مبانی تصمیم‌گیری‌های سیاسی است تعیین می‌کند چه حرکتی میانه روی است و چه حرکتی وسط بازی است.

دوستان موافق معتقدند ما باید با شرکت در انتخابات ۱۱ اسفند زمینه را برای انتخابات ریاست جمهوری ۴۰۴ آماده کنیم و کاری نکنیم که حاکمیت فرصت انتخابات ۴۰۴ را از ما بگیرد. دوستان مخالف معتقدند عدم شرکت در یک انتخابات به معنای قهر با صندوق رأی و شرکت در انتخابات‌های دیگر نیست. کما این که ما در گذشته نیز در انتخابات مجلس هفتم شرکت نکردیم اما در انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری سال ۸۸ حضور فعال داشتیم.

من انکار نمی‌کنم در میان جریان اکثریت ممکن است کسانی باشند که به طور کلی خواهان عدم شرکت در هر انتخاباتی در آینده باشند و شرکت در انتخابات را منوط به تغییرات بنیادین در نظام می دانند متقابلاً در تفکر مقابل هم افرادی هستند که خواهان شرکت در هر انتخاباتی و تحت هرشرایطی هستند.ملاک ما برای قضاوت نمی‌تواند وجوداین نوع دیدگاه‌ها در دو طرف ابشد

ثانیاً: شرکت مؤثر در انتخابات ۴۰۴ منوط به وجود پشتوانه قوی اجتماعی است. شرکت بی نتیجه یا به شدت کم اثر ما در این انتخابات در شرایطی که جامعه با انتخابات قهر است، بی اعتمادی جامعه به اصلاح طلبان را تشدید می‌کند، و در جامعه مستأصل، معترض و عصبانی ایجاد نوعی احساس بی پناهی می‌کند و به یأس و سرخوردگی یا رشد گرایش‌های رادیکال دامن می‌زند و در نتیجه شانس حضور مؤثر در انتخابات ۴۰۴ را از ما خواهد گرفت. دستیابی به نتایجی بسیار خرد و ناچیز درازای چنین هزینه سنگینی عاقلانه نیست. لذا ضمن این که حاکمیت یک واقعیت است و باید با آن تعامل داشت و نه تقابل، اما نگاه اصلی ما باید به جامعه باشد. اصلاح طلبان که همواره مورد بی مهری حاکمیت بوده‌اند سرمایه‌ای جز جامعه ندارند و نباید با تصمیم‌گیری غلط و خطا این سرمایه را از دست بدهند.

ملاحظه می‌کنید که اختلاف یک اختلاف مصداقی و موردی است نه اختلاف در اصل مشی اصلاح طلبانه. پس مشکل چیست؟

به نظر من مشکل دو چیز است.

۱-متأسفانه دوستان اقلیت می‌کوشند این اختلاف موردی و مصداقی را اختلاف در اصول و مبانی تبلیغ و ترویج کنند. می‌کوشند برای آن تئوری پردازی کنند. و حرکت خود را به نظریه « کنش‌گری در شرایط نظم دسترسی محدود» داگلاس نورث مستند می‌کنند. در حالی که تطبیق نظریه کنش‌گری در شرایط نظم دسترسی محدود بیان یک رویکرد عام و ناظر به کنش‌گری سیاسی عام در برابر حکومت‌های اقتدارگر است و استناد به آن برای تصمیم گیری در باره یک اتفاق خاص با شرایط ویژه می‌تواند یک مغالطه باشد. محدود کردن نظریه کنش‌گری در شرایط نظم دسترسی محدود به انتخابات و استنتاج از آن برای شرکت درهر انتخاباتی و تحت هر شرایطی یک مغالطه آشکار است که گمان نمی‌کنم روح مرحوم نورث هم با آن موافق باشد.

براین اساس فکر می‌کنم آن دوستان جوان تحصیلکرده‌ای که می‌کوشند چنین بنمایند که دوستان اکثریت از نظریات علمی جدید بی‌خبرند، آثار جدید را نخوانده‌اند و ما مسلح به جدید ترین نظریات هستیم گرفتار نوعی عجب و غرور علمی هستند.

این گونه مبنا سازی‌ها و نظریه پردازی‌های وهم آلود برای اثبات مبنایی بودن اختلافات، نتیجه‌ و فرجامی جز انشعاب ندارد، زیرا وقتی شما معتقد باشید اولاً اختلافات مبنایی است و ثانیاً: گفت و گوهای درون جبهه‌ای برای حل این اختلاف بی نتیجه است و با تهیه بیانیه و جمع کردن امضا اختلاف را به سطح جامعه کشاندید، و کوشیدید نه از طریق مباحثات درونی بلکه با استفاده از اهرم‌های فشار حاکمیت و جامعه، با طرف مقابل برخورد کنید، عملاً مسیر انشعاب را برگزیده اید. این مسئله آنقدر روشن است که نیازی به استدلال و برهان ندارد. بنابرهمین دلایل معتقدم این حرکت دانسته یا نادانسته آغاز مسیر انشعاب است.

به نظر من البته انشعاب ذنب لایغفر و فی نفسه امری مذمومی نیست. همفکران  و همراهان سیاسی تضمینی به یکدیگر نداده‌اند با پدید آمدن مسایل جدید یا تغییر شرایط همچنان هم نظر باشند. به همین سبب انشعاب پدیده‌‌ای رایج در عرصه کنشکری سیاسی و حزبی است. هر جمعی حق دارد برای تحقق دیدگاه‌‌ها و نظرات خود حزب و تشکل تأسیس کند. اشکال در تلاش متعمدانه برای تعمیق اختلافات و رنگ و صبغه نظری و تئوریک دادن به اختلافات است

۲-اشکال دوم بی اخلاقی ‌هایی است که در این مسیر رخ می‌دهد. متهم کردن جبهه‌ای که هیئت رئیسه آن با رأی اعضا و برای مدت محدود انتخاب می‌شود و تقریباً همه اعضای آن  براساس رأی جمعی در کمیته‌های مختلف آن فعالیت دارند. جبهه‌ای که تصمیم به عدم ارائه لیست انتخاباتی درآن با رأی نزدیک به سه چهارم اعضا اتخاذ شده و فقط سه چهاررأی مخالف داشت، جبهه‌ای که بیانیه‌های آن ابتدا در گروه به نظر خواهی گذاشته می شود و پس از اعمال نظرات در حد مقدورمعمولاً با رأی اکثریت قاطع به تصویب می‌رسد و منتشر می‌شود به سانترالیسم اقتدار گرا و یا کودتای مجاهدین خلقی و متأثر بودن از رویه‌های مارکسیستی و استالینیستی، به نظر من یک بد اخلاقی آشکار است. به کار بردن عوامانه و بی محابا اصطلاحاتی چون سانترالیسم اقتدارگرا که در دانش سیاسی تعریفی روشن دارد علیه جبهه مغایر با اخلاق و تقوای سیاسی است.

اشکال در فضاسازی‌های دروغینی مانند انعکاس این بیانیه که به صراحت مغایر با نظر آقای خاتمی است با تیتر اول همگام با خاتمی است. دوستان من اگر این شیوه‌ها می‌توانست به جلب مخاطب بینجامد صدا و سیما وضعیت ترحم انگیز امروز را نداشت.

دوستان من! در میان اصلاح طلبان گرایش‌های مختلفی وجود دارد و وجود دست کم دو فراکسیون اقلیت و اکثریت در جبهه واقعیتی غیر قابل انکار است اما مهم برخورد ما با این واقعیت است. وجود دو یا چند فراکسیون در تشکل‌های سیاسی امری متعارف است، مهم این است همگی خود را به مواضعی که پس از تبادل نظر اتخاذ می‌شود، متعهد بدانند و ضابطه دموکراتیک تصمیم گیری براساس رأی اکثریت را بپذیرند. جبهه اصلاحات در گذشته نیز این دو گرایش را در خود داشت اما هر دو فراکسیون منطق کار جبهه‌ای و فراکسیونی را پذیرفته بودند و ملتزم بودند اختلافات را به همین شیوه مدیریت کنند. این انتخابات می‌گذرد اما اصلاحات نشان داده است به رغم همه تلاش‌ها و طراحی‌ها و فتنه‌گری‌های هر روز و شب ریشه دار و ماندنی است. این هیئت رئیسه هم مانند هیئت رئیسه قبل عمری موقت دارد. بنابراین بهتر است در کنار هم به آینده چشم بدوزیم و بکوشیم با سعه صدر با اختلافات تعاملی منطقی داشته باشم و تقویت جبهه اصلاحات را که می‌تواند در تقدیر تاریخی  جامعه نقشی مهم ایفا کند، بر دیدگاه‌های خود مقدم بداریم

منبع: جماران

کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی محسن آرمین جبهه اصلاحات روزنه روزنه گشایی انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی شرکت در انتخابات اقلیت و اکثریت جبهه اصلاحات روزنه گشایی دو فراکسیون اصلاح طلبان هیئت رئیسه تصمیم گیری میانه روی صندوق رأی نظر من کنش گری جبهه ای دو طرف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۸۷۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

واکنش پلیس آگاهی به فیلمبرداری مردم از صحنه جرائم

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ از مردم خواست تا در برابر اتفاقات پیرامون خود بی تفاوت نبوده و اقدام به مستندسازی از آسیب‌ها و جرائم و قانون‌شکنی‌ها کنند.

سردار علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ درپی دستگیری عامل ضرب و شتم یک شهروند با زنجیر در تهران با نگارش یادداشتی تاکید کرد که در تهران، هیچ مجرمانه‌ای برای قانون‌شکنان به پایان نمی‌رسد. در  ابتدای این یادداشت آمده است: « بدون شک فرد اراذل و اوباشی که وقیحانه در برابر چشمان تعداد زیادی از شهروندان اقدام به ضرب و شتم بیرحمانه یکی از مسافران اتوبوس بی آرتی کرده بود هرگز گمان نمی‌کرد که شهروندی مسئول و متعهد در آن شرایط پر از استرس، شجاعانه در حال تصویربرداری از اقدامات مجرمانه اوست و دیری نخواهد گذشت که سردی دستبند همکارانم بر دستهای آلوده‌اش خواهد نشست.»

در ادامه این یادداشت آمده است:‌« این اتفاق شیرین توسط کارآگاهان پلیس آگاهی رقم خورد تا بار دیگر به مجرمان و قانون‌شکنان ثابت شود پایتخت جای عرض اندام و اوباش‌گری خلافکاران نیست. اراذلی که گمان می‌کنند می‌توانند آرامش و امنیت شهروندان را با رفتارهای هنجارشکنانه و زیاده‌خواهی‌های خود برهم بزنند، کافی است نگاهی به اخبار حوادث خبرگزاری‌ها وروزنامه‌ها بیاندازند تا با زنجیره‌ای از اخبار کشفیات و دستگیری‌های پلیس آگاهی روبه‌رو شوند.»

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ همچنین نوشت:‌ « شاید شروع یک پرونده با قانون‌شکنی یک مجرم آغاز شود اما این کارآگاهان پلیس آگاهی هستند که پایان بندی آن را با دستگیری متهم مربوطه رقم می‌زنند. افسران شایسته این پلیس در تلاشی بی‌وقفه و شبانه‌روز برای مقابله با جرائم و آسیب‌ها کوچک‌ترین سرنخ‌ها و مستندات را با هدف شناسایی مجرمین و احقاق حق مالباختگان و قربانیان دنبال می‌کنند. اینجانب به عنوان سکاندار پلیس آگاهی پایتخت به استناد عملکرد درخشان همکارانم در پرونده اتوبوس بی‌آرتی و همچنین دستگیری زورگیران اتوبان صدر و بسیاری موارد دیگر این اطمینان خاطر را به شهروندان می دهم که پلیس در مسیر برقراری امنیت و آرامش ساکنان پایتخت از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد و مجرمان بدانند، تعدی به حقوق هر یک از ساکنان پایتخت از سوی کارآگاهان متعهد و غیرتمند پلیس آگاهی بی پاسخ نخواهد ماند.»

ولی‌پور گودرزی در پایان این یادداشت نیز درخواستی را از مردم مطرح کرد و نوشت:‌ « در پایان از شهروندان گرامی دعوت می‌کنم تا در برابر اتفاقات پیرامون خود بی تفاوت نبوده و با مستندسازی از آسیب‌ها و جرائم و قانون‌شکنی‌ها یاری‌گر پلیس در اشراف اطلاعاتی بر اتفاقات پایتخت باشند.»

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنش‌های انتخاباتی رادیکال‌ها پس از عملیات تحریم!
  • واکنش پلیس آگاهی به فیلمبرداری مردم از صحنه جرائم
  • توضیحات شرکت گاز ‌تهران درباره قطع گاز مسجد المهدی پردیس
  • شوراها در گره‌گشایی از مردم پیشتاز باشند
  • باهنر: مجلس باید حداقل دو فراکسیون اقلیت و اکثریت داشته باشد /ضرورت ندارد تمام تصمیمات مجلس جناحی باشد
  • کاهش مطالبات غیرجاری در بانک نتیجه اثربخشی اصلاحات در حوزه حقوقی است
  • تشکیل کانون‌ نقد و کانون‌های شورش!
  • جنگ بر سر صندلی «شماره یک»؛ همه در برابر قالیباف!
  • آصفری: بلندتر شدن دیوار بی‌اعتمادی نتیجه سیاست‌های اتحادیه اروپا در قبال ایران است
  • سازمان ملل و مجامع بین‌المللی موجود، کارآمدی لازم برای دفاع از مظلوم را ندارند